من و خواهرم و مادرم و پدرم تصمیم گرفتیم برویم بیرون. بعد من دلم خواست بروم پارک رسیدیم پارک من دختر خاله ام رادر پارک دیدم اسم دختر خال ام ملیسا بود. من خیلی خوش حال شدم بعد دیدیم که یک عکاس به پارک آمده بود منو ملیسا تصمیم گرفتیم چند عکس بندازیم بعد گریم هم میکردند عکس منو ملیسا خیلی قشنگ شده بود اما متاسفانه عکس منو ملیسا را هفته ی بعد می خواستندعکس منو ملیسا را بدهند من دلم می خواست خواهرم هم باشد منو ملیسا و آیشین باهم در یک جای دیگر عکس انداختیم.
باغ باباجونی
من خیلی باغ بابا جونیم رو دوست دارم چون تو باغ بابا جونیم پور از گل و درخت هست و یه استخر و دو تا سگ
یادداشت
آی سودا ینازم این که عکس از خواهرت ای شین وخودت برای وبلاگ دوستان میزاری ممنونم فدات بشم الهی عاشقتونم دخترای نازم نفسای مامان وبابا
ی دختر پیشه عروس و دوماد
اینجا عروسی ما فامیله عروسیم و من خیلی اون روز و دوست دارم و تالارش خیلی قشنگ بود و حتی حیاطش و من خیلی خوب میرخسیدم و موقیی که رقص چاقو رسید منم بودم و بای د در صف بای میستادیم و موقی که فامیلای که توی المان زندگی می کردن هم اومده بودم و بعد از انها من بودم ومن باچاقو رقصیدم و همه خیلی قشنگ میرقصصصصصصصصصی دندددددددددددددددددددددد